نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

نازنین زهرا یکی یه دونه ما

من کی هستم

الان 98/2/1 است. و کلاس چهارم هستم دوست های کلاس چهارم من نیوشا، غزل، لیانا، هستند پس با هم دیگه می شیم چهار نفر من عاشق آواز هستم عاشق روانخوانی هستم نوشتن را دوست دارم و یک داستان هم نوشتم البته چون اولین داستانم بوده است منتشر نکردمش عاشق کشور کره ی جنوبی هستم و بهترین بازیکن کره برای من لی مین هو است حیوان هایی هم که دوست دارم حیوان هایی هستن که پرواز نمی‌کنند و بزرگ هستن مثل خرگوش و سگ والان هم یک سگ به نام بلفی هم دارم و البته قبل از اون یک سگ به نام دنی داشتم و پدرم آکواریوم داشت وقتی یک خانه ی حیاط دار داشتیم پدرم کلی پرنده داشت چون مایک پارکینگ خصوصی داشتیم من هم یک خرگوش داشتم که وقتی یک نر برای او خریدیم 11 خرگوش به دنیا آورد که ال...
17 ارديبهشت 1398

واگذاری وبلاگ به دخترم

سلام زیباترینم عشقم مدت زیادی هست که به وبلاگت سر نزدم و ننوشتم میخوام این وبلاگ رو دست خودت بسپارم تا خودت که نویسندگیت عالیه و هنرمند خوبی هستی بنویسی و ادامه بدی این راه رو  امیدوارم بهترینها رو به ثبت برسونی 
17 ارديبهشت 1398

کاردستی ماسک میمون

دیشب مشغول درست کردن ماسک میمون بودیم که امروز شما راجع به میمون باید کنفرانس می دادی ماسکت خیلی خوشکل و ناز شد علاوه بر توضیحی که راجع به معرفی میمون آماده کرده بودی یه شعر کوچولو هم صبح دم رفتن از اینترنت گرفتم و بهت یاد دادم که قرار شد بعد از کنفرانس بخونی بچه این میمونه     یه حیوونه شیطونه دم درازی داره       سرش همش می خاره وقتی گرسنه میشه   غذای اون موز و نارگیله در ضمن هفته دوم یا سوم بود که کنفرانس راجع به نحوه صحیح خوابیدن داشتی امیدوارم موفق باشی عزیزم اینم عکس کاردستیمون   ...
19 آبان 1394

مشق شب

عزیز دلم مشق هاتو انقدر خوب و زیبا می نویسی که دیروز خانمتون سر کلاس یه عالمه تشویقت کرده و خیلی خیلی راضی بوده.در ضمن اولین دیکته کلاستون هم عالی بوده عزیزکم همه عکسها رو برات اینجا آپلود میکنم   ...
19 آبان 1394

شعر دایی حسین در مورد نازنین زهرا

اوج گرما بود اوایل مرداد          *           خبری آمد که خدا گلی به ما داد امد نزد ما و نامیدنش نازنین زهرا      *      شدیم خرسند و پریدیم از هوا روی زمین کوچک بود و داشت گولی به دهان     *      شکر کردیم پروردگار که داد اولاد به جهان قد کشید و کم کم افتاد به راه         *          گویی ندارد بسانش شاه خانوم شد ...
13 آبان 1394

صبحانه مدرسه

دیروز کلاس خصوصی شطرنج داشتی ساعت 4 اومدیم خونه و با عجله آماده شدیم و رفتیم تا دیرت نشه برا مسابقات آموزش و پرورش اسمتو از مدرسه رد کردند بنابراین برا اینکه یه خورده آماده باشی با استاد شطرنجت کلاس خصوصی گرفتیم من هم رفتم عادت یکی از دوستام و بعدش هم باهم رفتیم خرید برای برنامه صبحانه که امروز توی کلاستون دارید . خانمتون لیستی به ما و دو تا از دوستات داده بودند که باید اونا رو آماده می کردیم . امیدوارم امروز حسابی یهتون خوش بگذره و روز صبحانه ای خوبی در کنار دوستان و معلمتون تجربه کنی!
13 آبان 1394

جشن فارغ التحصیلی آتیه سازان

روز دهم مهر نود و چهار جشن فارغ التحصیلی آتیه سازان بود . که سالنی در شهرک غرب برگزار گردید. بچه هایی که از آتیه سازان به مدرسه رفتند به همراه پدر و مادرشان و همه تیچرهای عزیز و مهربون  حضور داشتند . عزیزم  کلیپی زیبا از شما بچه ها برامون پخش کردند که در اون کلیپ هر کدوم از شما فرشته ها مباحثی مانند علوم, آناتومی بدن، نقشه جهان، ریاضی و .... یه عالم مبحث سخت برای ما و فراتر از سنتان را به انگلیسی توضیح دادید که شما مبحث ایمنی در برابر زلزله رو بطور کامل صحبت کردی البته خوشبختانه همه صحبتهای شما زیرنویس فارسی داشت وگرنه ما که به پای شما نمیرسیم. بعد از اجرای شاد عمو موسیقی و همسرایی همه بچه ها لوح فارغ التحصیلی پیش دبستانی و زبان ...
12 آبان 1394