یک شب در مدرسه
فرداش یعنی سه شنبه 98/2/31 سوم تا ششم توی مدرسه از ساعت 10 صبح تا فردا ساعت 10 صبح تو مدرسه موندیم یعنی 24 ساعت اول چادر آوردیم تو حیاط بخوابیم اما یکی از پنجم ها ویکی از ششم ها بخاطره رعد برق ترسیدند و ما مجبور شدیم بریم تو کلاس ور زش بخوابیم البته فکر کنم اگه اونا نمی ترسیدن باز هم مجبور بودیم بریم بالا بخوابیم چون بارون میومد
ما هرکدوم به چند گروه تقسیم شدیم و غذا پختن ظرف شستن همه به عهدهی بچه ها بود
✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ
ما هرکدوم به چند گروه تقسیم شدیم و غذا پختن ظرف شستن همه به عهدهی بچه ها بود
✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی